زخم ...، زخم آب کشیده یا عفونت یافته: دل خون گرفته است که دشمن هم از غمش در هم کشیده روی چو زخم گزک زده. میرالهی همدانی (از آنندراج). و رجوع به گزک زدن شود
زخم ِ...، زخم ِ آب کشیده یا عفونت یافته: دل خون گرفته است که دشمن هم از غمش در هم کشیده روی چو زخم گزک زده. میرالهی همدانی (از آنندراج). و رجوع به گزک زدن شود